فرهنگ های فارسی

نوشته شده توسط:یوسف یوسفی | ۰ دیدگاه

نخستین فرهنگ فارسی (پس از اسلام) كه نام آن به ما رسیده «رساله ابو حفص سغدی» یا «فرهنگ ابو حفص سغدی» است كه تا اوایل قرن یازدهم هجری وجود داشته و مؤلفان فرهنگ‌های جهانگیری و رشیدی از آن نقل كرده‌اند. بعضی این رساله را تألیف ابو حفص حكیم بن احوص سغدی می‌دانند كه نوعی رود – به نام شهرود ـ را اختراع كرده و در حدود سال ٣٠٠ هـ . ق. می‌زیسته است و برخی مؤلف را شخصی دیگر گمان برده‌اند كه در اواسط قرن پنجم هجری می‌زیسته. [١] از این فرهنگ اكنون اثری نیست.

دومین فرهنگ كه نامش به ما رسیده «تفاسیر فی لغه‌الفرس» تألیف قطران شاعر معروف است. این مطلب از لغت فرس اسدی و كشف‌الظنون حاج خلیفه تأیید می‌شود. از این فرهنگ هم اثری در دست نیست ولی نسخی خطی به نام فرهنگ قطران در كتاب‌خانه‌ها موجود است كه تلخیصی است از «فرهنگ اسدی».

اولین فرهنگ فارسی موجود «لغت‌نامه» یا «لغت ‌فرس» تألیف ابو منصور علی بن احمد اسدی توسی شاعر معروف قرن نهم [٢] هجری است.

در این كتاب بسیار تصرف شده و مطالبی بر آن افزوده‌اند، به‌طوری كه نسخ خطی آن با هم اختلاف بسیار دارد و حتا بین دو چاپ هرن و چاپ اقبال اختلافی فاحش موجود است. بنیاد باب‌های این كتاب بر حرف آخر است.

دومین فرهنگ فارسی موجود «صحاح‌الفرس» تألیف شمس‌الدین محمد بن فخرالدین هند‌و‌شاه نخجوانی مشهور به شمس منشی نویسنده‌ی قرن هشتم است (تالیف ۷٢٨ هـ .ق.) و آن شامل ٢۵ باب است كه دارای حدود ۴٣٠ فصل و ٢٣٠٠ لغت است. بنیاد باب‌های این كتاب نیز بر حرف آخر است. سپس در همان قرن شمس فخری اصفهانی در معیار جمالی و مفتاح ابو اسحاقی یك فصل (چهارم) را به لغت فرس تخصیص داد و این بخش، سومین فرهنگ موجود فارسی به‌شمار می‌رود.

در همین قرن هشتم چون گروهی از سلسله‌های پادشاهان مسلمان و فارسی‌زبان در هند حكومت داشتند و مردم هند که احتیاج به فراگرفتن زبان فارسی را – كه زبان دربارها بود – بیش از پیش احساس می‌كردند، به تألیف فرهنگ فارسی دست زدند.

نخستین فرهنگی كه در هند نوشته شد، تألیف مبارك‌شاه غزنوی مشهور به فخر قواس (متوفی ۷١۶ هـ .ق. ) است به نام «فرهنگ قواس». (٢)

سپس محمد بن قوام بن رستم بن محمود بدر خزانه بلخی معروف به كری كتاب «بحرالفضائل فی منافع‌الافاضل» را تألیف كرد (اواخر قرن هشتم) (٣).

پس از قاضی‌خان بدر محمد دهلوی معروف به دهاردال در ٨٢٢ هـ .ق. «اداه الفضلاء» را به رشته‌ی نگارش در آورد.

در اوایل قرن نهم ابراهیم قوام فاروقی در ولایت بهار هند «شرف‌نامه» را به نام مرشد خود شرف‌الدین احمد منیری تألیف كرد. (۴) محمد بن داود بن محمود به سال ٨۷٣ هـ.. ق. «مفتاح‌الفضلاء» را تدوین كرد. (۵)

محمود بن شیخ ضیاء در زمان اسكندر بن بهلول شاه، كتاب «تحفه‌السعاده» را به سال ٩١۶ هـ . ق به رشته‌ی نگارش در آورد (۶).

در اوایل قرن دهم «كتاب مؤیدالفضلاء» را محمد لاد تألیف كرد و نیز در اوایل همان قرن «كشف‌اللغات» توسط عبدالرحیم بن احمد سور تألیف شد و همچنین در همان اوان حسین وفایی «فرهنگ وفایی» را به سال ۵٣٣ هـ. ق. تالیف كرد.

در اواسط قرن مذكور «فرهنگ شیرخانی » یا «فوایدالصنایع» تألیف شد و خلاصه‌ی آن به نام «زبده الفواید» به سال ٩۵۵ تنظیم گردید (۷). همچنین در همان قرن «فتح‌الكتاب» به قلم ابوالخیر بن سعد انصاری به نام فتح خان الهنی به سال ٩٩١ هـ . ق. به رشته‌ی تحریر در آمد (٨). در پایان قرن مذكور «مجمع اللغات» توسط ابو‌الفضل وزیر جلال‌الدین اكبر شاه تألیف شد (به سال ٩٩۴ هـ . ق.) (٩). اما در ایران در زمان شاه‌طهماسب صفوی (٩٣٠- ٩٨۴) میرزا ابراهیم شاه حسین اصفهانی فرهنگی تألیف كرد كه به نام «فرهنگ میرزا ابراهیم» معروف است (١٠).

در اوایل قرن یازدهم محمد قاسم متخلص به سروری كاشانی ابن حاج محمد «مجمع الفرس» را به سال ١٠٠٨ هـ . ق. تألیف كرد. چون این فرهنگ به هند رسید، مؤلف جهانگیری از آن استفاده كرد و سپس «فرهنگ جهانگیری» به ایران وارد شد و سروری در تجدیدنظر فرهنگ خود آن را مورد استفاده قرار داد (١١).

همچنین در اوایل قرن یازدهم در هند «مدارالافاضل» به قلم «الله داد فیضی بن اسدالعلماء علی‌شیر سرهندی» به رشته‌ی نگارش در آمد (سال ١٠٠١ هـ .ق) (١٢).

جمال‌الدین حسین فخرالدین حسن انجوی شیرازی در سال ١٠٠۵ هـ . ق. «فرهنگ» خود را به نام اكبر پادشاه هندوستان شروع و در ١٠١۷ به پایان رسانیده و سپس در آن تجدیدنظر كرده و در سال ١٠٣٢ نسخه مجددی از آن به پادشاه هند جهانگیر بن اكبر شاه عرضه داشت. (١٣)

در همان قرن «چهار عنصر دانش» در زمان سلطنت جهانگیر (١٠١۴-١٠٣۷) توسط امان‌الله ملقب به خانه‌زاد خان فیروز جنگ به‌ رشته‌ی تألیف در آمد (١۴) نیز علی محمد شیخ عبد‌الحق [٣] دهلوی كتاب «جمع‌الجوامع» را به سال ١٠٣٩ تألیف كرد (١۵) عبداللطیف بن عبدالله كبیر گجرایی (متوفی ١٠۴٨) «لطایف‌اللغات» را تدوین كرد (١۶) . محمد حسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان در سال ١٠۶٢ «برهان قاطع» را تألیف كرد (١۷).

دو سال پس از تألیف برهان یعنی در ١٠٦۴ هـ . ق. عبدالرشید عبدالغفور حسینی مدنی از مردم تته (سند) «فرهنگ رشیدی» را به رشته‌ی تحریر در آورد (١٨)

در قرن دوازدهم «سراج‌اللغات و چراغ هدایت» به قلم سراج‌الدین علی خان اكبر آبادی متخلص به آرزو در هند تألیف و منتشر شد (١٩). محمود بن شیخ عبدالواحد بن قاضی شمس‌الدین ساكن بریلی، «محموداللغات» را در سال ١١۵٠ هـ . ق. تدوین كرد (٢٠) .

پیك‌چند متخلص به بهار، فرهنگ «بهار عجم» را به سال ١١۵٢ هـ . ق. به اتمام رسانید (٢١) . در قرن سیزدهم در ایران «برهان جامع» توسط محمد كریم تبریزی تألیف و در ١٢٦٠ هـ .ق . در تبریز چاپ شد و آن خلاصه‌ی برهان قاطع است و در حاشیه‌ی بعضی شواهد لغاتی افزوده شده.

«انجمن آراء» به قلم رضاقلی‌خان هدایت ‌الله‌باشی در همین قرن منتشر شد. (خاتمه‌ی تألیف ١٢٨٨ هـ . ق.) در این قرن در هند نیز كتاب‌های ذیل تألیف شد:

«قسطاس‌اللغه» شیخ نورالدین محمد معروف به محمد یوسف متخلص به حكیم (آغاز تألیف ١٢١۴ هـ . ق) (٢٢) .

در سال ١٢٢٠ هـ .ق . «شمس‌اللغات» تألیف و انتشار یافت (٢٣) و «اصطلاحات شعرا» تألیف «ترحیم‌‎الدین بن كریم‌الدین» در همین قرن منتشر شد. (٢۴)

«هفت قلزم» در زمان غازی‌الدین حیدر پادشاه اود (جلوس ١٢٢٩ هـ . ق) توسط قبول محمد تدوین و تنظیم شد (٢۵) . «غیاث‌اللغات» تألیف محمد غیاث‌الدین بن جلال‌الدین رامپوری در ١٢۴٢ هـ .ق پایان یافت (٢٦). «تسسهیل‌الغات» تألیف شیخ احمد متخلص به حسرت بن محمد علی بن عبدالصانع به سال ١٢۵٩ هـ .ق به اتمام رسید (٢۷).

«بحر عجم» تألیف محمد حسین متخلص به راقم و ملقب به افضل‌الشعرا شیرین‌سخن‌خان در همین در همین قرن منتشر شده (آغاز تألیف ١٢٦٨ هـ .ق) (٢٨).

«ارمغان آصفی» توسط محمد عبدالغنی‌خان متخلص به غنی به نام میرمحبوب علی‌شاه آصف ششم پادشاه دكن به سال ١٢٩٠ هـ .ق . تألیف گردید (٢٩).

در قرن چهاردهم ،فرهنگ‌های ذیل در هند تألیف شد: در آغاز قرن مزبور «فرهنگ آنندراج» توسط محمد پادشاه متخلص به شادبن غلام محیی‌الدین منشی مهاراجه «آنندراج» راجه‌ی ولایت و‌یجینگر تألیف و منتشر شد (پایان تألیف ١٣٠٦ هـ . ق.) (٣٠).

«آصف‌اللغات» تألیف نواب عزیز جنگ بهادر (متوفی ١٣۴٣ هـ .ق.) در ١۷ جلد تا حرف جیم منتشر شده و مؤلف موفق به اتمام آن نگردیده. (٣١)

«نقش بدیع» تألیف وجاهت حسین عندلیب شادانی رامپوری در سال ١٣۴٢ هـ .ق. در لاهور به چاپ رسید.

«فرهنگ نظام» تألیف سید محمد علی داعی‌الاسلام ایرانی به نام نظام دكن در پنج جلد تألیف و در حیدر آباد دكن (١٣۴٦ – ١٣۵٨ هـ .ق.) به طبع رسید.

در ایران ،فرهنگ‌های ذیل تألیف شده است:

«فرهنگ ناظم‌الاطبا» یا «فرنودسار» تألیف دكتر میرزا علی اكبر خان نفیسی ناظم‌الاطباء (متوفی ١٣۴۴ هـ .ق.) در پنج جلد (٣٢) كه دو بار طبع شد.

فرهنگ «نو بهار» به اهتمام محمد علی تبریزی خیابانی كه در دو مجلد در تبریز به سال ١٣٠٨ هـ .ق. به چاپ رسیده و آن [۴] تلخیصی است از انجمن‌آرای ناصری.

در سی سال اخیر اهتمام بیش‌تری درباره‌ی تألیف و انتشار فرهنگ‌های فارسی به عمل آمده كه از جمله‌ی آن‌ها از سلسله فرهنگ‌های عمید، فرهنگ آموزگار، فرهنگ فارسی دكتر مكری، فرهنگ امیر كبیر، فرهنگ اورنگ، فرهنگ گیلانی، فرهنگ طباطبایی، فرهنگ كاوه و فرهنگ معین باید نام برد.

دایره المعارف ـ به معنایی كه نزد غربیان معهود است،‌ در ایران متداول نبود، اما چند دایره‌العلوم (مجموعه‌ا‌ی شامل علوم مختلف) تألیف شده است. در عصر ما دو دایره‎المعارف برای زبان فارسی تدوین گردیده و  تحت طبع می‌باشد.

١ـ لغت‌نامه‌ی دهخدا تألیف علی اكبر دهخدا كه به‌منزله‌ی فرهنگ دایره‌المعارفی است. در سال ١٣٢۵ هـ .ش. از طرف مجلس شورای ملی ایران به طبع آن آغاز گردید و سپس ادامه‌ی طبع آن به عهده دانشگاه تهران (دانشكده ادبیات) محول شد و تاكنون ١٢٠ مجلد آن طبع شده و آن مشروح‌ترین فرهنگ و دایره‌المعارف فارسی است.

٢ـ دایره‌المعارف دیگر ترجمه و تلخیص‌گونه‌ایست از Columbia University Desk- Encycleopedia كه نخست توسط مؤسسه‌ی فرانكلین ایران به ترجمه‌ی آن اقدام شده و اكنون تحت نظر بنیاد فرهنگ ایران به كار خود ادامه می‌دهد و به‌زودی جلد اول آن منتشر خواهد شد.

نقایص فرهنگ‌ها:

فرهنگ‌های فارسی كه از قرن پنجم تا این اواخر تألیف شده‌اند، به‌طور كلی دارای نقایصی هستند كه مهم‌ترین آن‌ها از این قرار است:

١- بیش‌تر توجه مؤلفان به لغات مشكل دور از ذهن مخصوصن لغاتی كه در شعر به‌ كار می‌رود معطوف بوده و در نتیجه بسیاری از لغات معمول و متداول عصر خود و عصرهای پیش را یاد نكرده‌اند.

٢- كم‌تر به تعریفات لغات پرداخته‌اند و در عوض آن‌ها را با یك یا چند مترادف شناسانده‌اند و چون به آن مترادف یا مترادفات مراجعه كنید، می‌بینید كه آن‌هم به لغت اولی ارجاع شده و بدین ترتیب دور پدید می‌آید و مخصوصن در تعریف لغات مربوط به گیاهان و جانوران كاملن مسامحه شده و بسیاری از لغات را كه مؤلف می‌شناخته به‌جای تعریف و تحلیل فقط به جمله‌ی «معروف است» اكتفا گردیده.

٣- بسیاری از لغات را مصحف و محّرف ثبت كرده‌اند و این امر غالبن به سبب خط عربی، فارسی پیش آمده كه در آن امتیاز حروف از یكدیگر وابسته به نقطه‌هاست و همین نقطه‌گذاری خود موجب تصحیف و تحریف بسیار شده. كاتبان متون نظم و نثر و لغت‌نامه‌ها هم به‌سبب عدم‌اطلاع هرج‌ومرجی ایجاد كرده‌اند و در نتیجه یك لغت به صورت‌های مختلف (گاه تا ده و پانزده صورت) نقل شده.

۴- تلفظ كلمه را به دو صورت یاد كرده‌اند:

الف ـ ذكر حركات و سكنات كه هم مایه‌ی اطناب و تفصیل، و فهم آن برای بسیاری از مراجعان مشكل شده و هم فاقد دقت از لحاظ تلفظ بعض كلمات است.

ب ـ ذكر هم‌وزن در بسیاری از موارد كه خواننده تلفظ هم وزن را نمی‌داند، دچار اشكال می‌شود.

۵- وجه اشتقاق و ریشه‌ی لغات را نشان نداده‌اند و در مواردی هم كه اظهارنظر كرده‌اند فقه‌اللغه عامیانه را به‌كار برده‌اند.

٦- هویت دستوری (گرامری) را نشان نداده‌اند.

۷- لغات متشابه كه از زبان‌های مختلف (مثلن زبان‌های سامی ‌و زبان‌های هند و اروپایی) یا از زبان‌های ایرانی ناشی شده‌اند ولی از ریشه‌های مختلف هستند همه را ذیل یك ماده آورده با هم خلط كرده‌اند.

٨- مواد را به ترتیب منطقی الفبایی ضبط نكرده‌اند. مثلن عده‌ای حرف آخر را ملاك قرار داده‌اند و گروهی حرف دوم را و آن‌ها هم كه حرف اول را مستند دانسته‌اند، همه‌ی حروف كلمه را مراعات نكرده‌اند.

٩- بعضی از فرهنگ‌ها تقریبن كلیه لغات عربی را كه بسیاری از آن‌ها در فارسی به هیچ‌وجه مورد استعمال ندارد در فرهنگ خود آورده‌اند.

این نقایص موجب گردید كه در عهد حاضر فاضلان ایرانی كمر همت بربندند و به رفع آن‌ها بكوشند.

فرهنگستان ایران هم پس از تأسیس، اولین وظایف خود را «ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول لغات و اصطلاحات پیشه‌وران و صنعتگران، جمع‌آوری الفاظ و اصطلاحات در زبان فارسی، اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشته‌های زندگانی با سعی در این كه حتی الامكان فارسی باشد، جمع آوری الفاظ و اصطلاحات از كتب قدیم، جمع آوری لغات و اصطلاحات ولایتی … » قرار داده است.

بعضی فرهنگ‌ها توسط مؤلفان به‌طور انفرادی و برخی به‌طور دسته جمعی و همچنین برخی مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت به تألیف فرهنگ‌های مختلف مشغولند و تاكنون پیشرفت‌هایی در رفع معایب و نقایص مذكور به عمل آمده و امیدواری حاصل است كه در ظرف چند سال فرهنگ مستدل و مستند Standard فارسی تألیف و منتشر شود. [۵]

٭ در مقاله حاضر ما به فرهنگ‌های اختصاصی و موضوعی و فرهنگ‌های لهجه‌های ایرانی یا فرهنگ‌های دو و سه زبانه توجهی نداریم و فقط از فرهنگ‌های فارسی به فارسی بحث می‌كنیم.

پی‌نوشت‌ها:

١ – سعید نفیسی مقدمه برهان قاطع مصحح م – معین ج ١ ص شصت و هشت.

٢– رك: فرهنگ نظام ج (۵) مقدمه ص ۴ د (حاشیه) و ص ط ایضن ص ١٠٩ ط ی.

٣- ایضن ص ١٠ ی.

۴ـ ایضن ص ١١ یاء.

۵- ایضن ص ١٢ یب.

٦ـ ایضن ص ١٣ یج – ١۴ بد

۷ـ ایضن ص ١۵ بد.

٨- ایضن ص ١۵ یه ـ ١٦ یه.

٩ـ ایضاَ ج ۵ مقدمه ص ١۵ یه .

١٠- رك – مقدمه‌ی برهان قاطع مصحح نگارنده دیباچه ص هشتاد و یك ـ هشتاد و پنج.

١١- فرهنگ نظام ج ۵ ص ١۷ یز ـ ١٩ بط.

١٢- فرهنگ نظام ص ١٦ یو ـ ١۷ یزد.

١٣ـ رك برهان قاطع . مصحح نگارنده ج ١ مقدمه ص هشتاد و یك و هشتاد و پنج (به قلم اصغر حكمت) مقدمه‌ی لغت‌نامه ص ١٩٦ – ١٩۷ (تكرار مقاله . برهان) فرهنگ نظام ج ۵ مقدمه ص ١٩ بط ببعد.

١۴- فرهنگ نظام ج ۵ ص ٢۴ – كد.

١۵- ایضن ص ٢۵ كد.

١٦- ایضن ص ٢۵ كه ـ ٢٦ كو.

١۷ـ رك مقدمه برهان. مصحح نگارنده.

١٨- ایضن ص ٢۷ كز به بعد

١٩- ایضن ص ٣١ لا – ٣٢ لب.

٢٠- ایضن ص ۴٢ مب .

٢١- ایضن ص ۴٣ مج.

٢٢- ایضن ص ۴۵ مه.

٢٣- نام مولف ذكر نشده ولی به سرپرستی مستر جوزف بر تیو جونیر صاحب انجام یافته (فرهنگ نظام ایضن ص ۴۵ مه) .

٢۴- ایضن ۴٦ مو.

٢۵- فرهنگ نظام ص ۴٦ مو و رك. برهان مصحح نگارنده ج ۵ ص ١۷ .

٢٦-فرهنگ نظام ایضن ص ۴۶ مو – ۴۷ مز مقدمه غیاث‌الغات طبع دبیر سیاقی.

٢۷- فرهنگ نظام ایضن ص ۴۷ مز.

٢٨- ایضن ۴۷ مز

٢٩- ایضن ۴٩ مط.

٣٠ – ایضن ص ۴٩ مط.

٣١- ایضن ص ۴٩ مط – ص ۵٠ ن.

٣٢ – رك . مقدمه‌ی فرهنگ مذكور به قلم سعید نفیسی.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...